دانشگران طرح تحول شهرستان سرباز
آخرين مطالب
لينک دوستان
>
لوگوي همسنگران
طراح قالب

اسکلت

اسكلت به بدن شكل مي دهد، به عنوان تكيه گاهي براي آن عمل مي كند و از آن حفاظت مي كند. اين اسكلت از ۲۰۶ استخوان تشكيل مي شود كه خود تحت حمايت غضروف (يك ماده سفت و ليفي) قرار دارند. اسكلت محوري (جمجمه، ستون فقرات، قفسه سينه) از ۸۰ استخوان تشكيل مي شود و از مغز، طناب نخاعي، قلب و ريه ها حفاظت مي كند. اسكلت جانبي ۱۲۶ استخوان دارد و شامل استخوان هاي اندام ها، ترقوه استخوان كتف و استخوان هاي لگن است. تمام استخوان ها، بافت هاي زنده هستند و سلول هايي دارند كه مرتباً‌ با مواد جديد جايگزين استخوان قديمي مي شوند. استخوان ها، حاوي يك ماده نرم و چربي دار هستند كه مغز استخوان نام دارد؛ اطراف آن استخوان اسفنجي قرار مي گيرد كه خود با استخوان متراكم كه چگالي بيشتري دارد، محصور مي شود. مغز استخوان در ستون فقرات، جمجمه، دنده ها و گردن، سلول هاي خوني را مي سازد.

 

انواع مفصل

مفاصل در محل اتصال هر يا چند استخوان تشكيل مي شوند. انواع مختلف مفاصل، درجات مختلفي از حركت را تأمين مي كنند. تعدادكمي از مفاصل، از جمله مفاصل جمجمه، ثابت هستند. مفاصل نيمه متحرك مثل مفاصل ستون فقرات، پايداري و تا حدي انعطاف پذيري راتأمين مي كنند. بيشتر مفاصل كه مفاصل سينوويال نام دارند، آزادانه حركت مي كنند. انواع اصلي مفصل سينوويال و صفحات حركتي آنها در زير به تصوير كشيده شده است.

 

ستون فقرات

ستون فقرات كه ستون مهره ها نيز خوانده مي شود، بدن را در وضعيت قائم نگه مي دارد؛ تكيه گاه سر است و طناب نخاعي را دربر گرفته، از آن محافظت مي كند. ستون فقرات از ۳۳ استخوان به نام مهره تشكيل شده است. مفاصل و ديسك هاي حاوي بافت ليفي در بين مهره ها، ستون فقرات را انعطاف پذير مي كنند و باعث پايداري رباط ها و عضلات و كنترل حركات آن مي شوند.

حواس

حواس ما، ما را از تمام جنبه هاي محيط خود آگاه مي سازند. چشم ها اطلاعات بينايي را فراهم مي كنند؛ گوش ها صوت راتشخيص مي دهند و در تعادل نيز نقش دارند؛ بيني و زبان به ترتيب به بوها و مزه هاي مختلف پاسخ مي دهند و اعصاب حسي پوست، ما را قادر به احساس تماس فيزيكي (لمس)، تغييرات دما و درد مي كنند. در هر مورد اطلاعات محيطي كه به وسيله اعضاي حسي تشخيص داده مي شود، به وسيله اعصاب به مغز منتقل مي شوند و در آنجا مورد تجزيه و تحليل قرار مي گيرند.

 

بينايي

اعضاي بينايي، چشم ها هستند. شعاع هاي نوري كه به هر چشم وارد مي شود، به وسيـله قرنيـه و عدسي متمركز شده، روي شبكيه مي افتند و يك تصوير وارونه بر روي آن تشكيـل مي دهنـد. سلـول هاي شبكيه اين تصوير را به تكان هـاي الكتريكي تبديـل مـي كنند كه از طريق عصب بينايي به مغز مي روند و در آنجا رمز گشايي شده، باعث بينايي مي شوند. عنبيه، اندازه مردمك را تغيير داده، مقدار نوري را كه به شبكيه مي رسد، كنترل مي كند. رگ هاي خوني شبكيه و لايه اي به نام مشيميه، مواد غذايي را به چشم مي رسانند.

 

نماي شبكيه

سلول هاي شبكيه، رنگ و شدت نور را ثبت مي كنند. در پشت شبكيه، ديسك بينايي قرار دارد كه در آنجا رشته هاي عصبي به هم نزديك شده، عصب بينايي را تشكيل مي دهند و رگ هاي خوني وارد چشم مي شوند. ديسك، هيچ گونه سلول حساس به نور ندارد و«نقطه كور» خوانده مي شود. اين عكس با يك افتالموسكوپ گرفته شده است كه داخل چشم را بزرگ و روشن مي كند.

 

شنوايي و تعادل

گوش نه تنها وظيفه شنيدن بلكه برقراري تعادل را نيز به عهده دارد. گوش شامل قسمت هاي خارجي، مياني و داخلي است. گوش خارجي، امواج صوتي را به پرده صماخ مي رساند، باعث لرزش آن مي شود. استخوان هاي گوش مياني، اين لرزش ها را به گوش داخلي منتقل مي كنند. اين پيام ها در آنجا به پيام هاي الكتريكي تبديل مي شوند. اين پيام ها از طريق سلول هاي عصبي به مغز رفته، مورد تجزيه و تحليل قرار مي گيرند. گوش داخلي همچنين ساختارهايي دارد كه با تشخيص وضعيت و حركت سر به تعادل كمك كرده، به ما اجازه مي دهند بدون يان كه بيافتيم، قائم بايستيم و حركت كنيم.

 

ساختار گوش

گوش خارجي شامل لاله (قسمت قابل مشاهده) و مجراي گوش است كه به پرده صماخ ختم مي شود. گوش مياني حاوي ۱۳ ‌استخوان ظريف است كه پرده صماخ را به غشاي جدا كننده گوش مياني و داخلي، مرتبط مي كنند. حلزون كه حاوي گيرنده هاي حسي شنوايي است و نيز ساختارهاي تنظيم كننده تعادل در گوش داخلي قرار دارند.

 

بويايي

بوها به وسيله سلول هاي گيرنده تخصيص يافته در سقف حفره بيني تشخيص داده مي شوند. اين سلول هاي گيرنده مولكول هاي بودار موجود در هوا را تشخيص مي دهند و اين اطلاعات را به تكان هاي الكتريكي ظريفي تبديل مي كنند. اين تكانه ها از طريق عصب بويايي به پياز بويايي (انتهاي عصب بويايي) و سپس مغز منتقل مي شوند و در مغز مورد تحليل قرار مي گيرند. حس بويايي انسان بسيارحساس بوده، ما را قادر به تشخيص بيش از ۱۰۰۰۰ بوي مختلف مي كند.

 

گيرنده هاي بويايي

مولكول‌هاي بودار با ورود به بيني،‌ مژه هاي (موهاي ظريف)متصل به سلول هاي گيرنده سقف حفره بيني را تحريك مي كنند. اين گيرنده ها پيام ها را از طريق عصب بويايي به پياز بويايي متصل مي كند كه پيام ها را به مغز مي برد.

 

چشايي

مزه ها به وسيله جوانه هاي چشايي تشخيص داده مي شوند اين ساختارها در دهان و گلو قرار دارند و اكثر آنها (حدود ۱۰۰۰۰ عدد) در سطح فوقاني زبان واقع شده اند. آنها تنها مي توانند۴ ‌مزه اصلي را تشخيص دهند. شيريني، ترشي، شوري و تلخي. هر مزه به وسيله جوانه هاي چشايي واقع در يك ناحيه خاص از زبان تشخيص داده مي شود: تلخي در پشت، ترشي در كناره ها، شوري در جلو و شيريني در نوك. حس بويايي ما به همراه اين4 ‌مزه اصلي، ما را قادر به افتراق طيف وسيعي از مزه هاي جزئي تر مي كند.

 

ساختار جوانه چشايي

مواد داخل دهان در تماس با موهاي ظريفي قرارمي گيرند كه روي جوانه هاي چشايي زبان واقع هستند. اين موها، تكانه هايي عصبي توليد مي كنند كه از طريق رشته هاي عصبي به يك ناحيه تخصص يافته در مغز مي روند.

 

لامسه

حس لامسه شامل حواسي چون درد، فشار، ارتعاش و دماست. اين حواس به وسيله دو نوع گيرنده واقع در زير سطح پوست، تشخيص داده مي شوند: انتهاهاي عصبي آزاد (بدون پوشش) و انتهاهاي عصبي پوشيده به صورت اجسام حسي، انواع مختلف انتهاهاي عصبي يا اجسام حسي، حواس ويژه را مي گيرند. تعداد گيرنده ها در بدن فرق مي كند: براي مثال، نوك انگشتان دست به شدت حساس هستند و گيرنده هاي زيادي دارند در حالي كه ناحيه مياني پشت گيرنده هاي كمتري دارد.

 

گيرنده هاي لامسه

لمس به وسيله گيرنده هاي مختلفي در سطوح مختلف پوست انجـام مـي شـود. گيرنده هاي عصبي آزاد در نزديك سطح پوست، به لمس، درد، فشــار و دمــا پـاسـخ مــي دهند. كه اجسام مركل و مايسنر، لمس ظريف و اجسام پاچيني، فشار عمقي و ارتعاش را تشخيص مي دهند.

دستگاه ادراري

دستگاه ادراري، مواد دفعي را از خون پاك كرده، آنها را به همراه آب اضافي با ادرار دفع مي كند. همچنين غلظت مايعات بدن را تنظيم و تعادل اسيد ـ باز بدن را برقرار مي كند. اين دستگاه از يك جفت كليه، مثانه، حالب كه كليه را به مثانه وصل مي كند( و پيشابراه )لوله اي كه از طريق آن ادرار بدن خارج مي شود تشكيل مي شود. كليه ها اعضايي لوبيايي شكل و به رنگ قرمز مايل به قهوه اي هستند كه در پشت شكم و در دو طرف ستون فقرات قرار دارند. آنها حاوي واحدهايي به نام نفرون هستند كه خوني را كه از كليه ها مي گذرد، تصفيه و ادرار توليد مي كنند. سپس ادرار از حالب ها به سمت مثانه پايين مي رود. مثانه به وسيله يك حلقه عضلاني (اسفنكتر) كه دور خروجي پاييني آن قرار دارد، بسته مي ماند. اين عضله مي تواند به طور ارادي شل شود و اجازه خروج ادرار از پيشابراه را بدهد. پيشابراه مرد، بزرگتر از پيشابراه زن بوده، به عنوان محل خروج مايع مني(مايعي كه حاوي اسپرم است و در حين فعالت جنسي خارج مي شود) عمل مي كند. از آنجا كه پيشابراه زن كوتاهتر است و نزديك به مهبل و مقعد باز مي شود، زنان بيش از مردان، مستعد عفونت هاي ادراري هستند.

 

ساختار كليه

كليه شامل۳ ‌ناحيه است: قشر (لايه خارجي)، مدولا(لايه مياني) و لگنچه كليوي (ناحيه داخلي). قشر حاوي واحدهاي كاركردي به نام نفرون است. هر نفرون شامل يك گلومرول (مجموعه اي از مويرگ هاي تخصص يافته كه خون در آنها تصفيه مي شود و يك لوله كليوي كه از آن مايعات دفعي حاصله عبور كرده، به ادرار تبديل مي شوند) است. مدولا شامل گروهي از مجاري جمع كننده ادرار اسـت. ادرار از اين مجـاري وارد كاليس هاي كوچك و سپس كاليس هاي بـزرگ مـي شود كه به لگنچه كليوي باز مي شوند. از اينجا ادرار وارد حالب مي شود.

 

ادرار چگونه ساخته مي شود؟

ادرار از موادي تشكيل مي شود كه در نفرون ها بر اثر تصفيه خون ايجاد شده اند. هر كليه حدود يك ميليون نفرون دارد. هر نفرون از مجموعه اي از مويرگ هاي باريك به نام گلومرول و لوله اي به نام لوله كليوي تشكيل مي شود. اين لوله ۳ قسمت دارد: لوله پيچيده نزديك، قوس هنله و لوله پيچيده دور. خون ابتدا از گلومرول عبور مي كند. ديواره هاي مويرگ ها، منافذي دارند كه اجازه عبور آب و ذرات كوچك (مثل نمك ها ) را مي دهند، ولي ذرات بزرگتر مثل پروتئين ها و گلبول هاي قرمز از آنها عبور نمي كنند. مايعي كه از خون گرفته شده است و ماده تصفيه شده نام دارد، وارد لوله كليوي مي شود و در آنجا آب و ساير مواد مفيد آن مثل گوكز و نمك ها در صورت لوزم به داخل جريان خون بر مي گرداند.

دستگاه تناسلي زن

ساختارهاي داخلي دستگاه تناسلي زن (تخمدان ها، لوله هاي حمل تخمك، رحم و مهبل) در يك سوم پاييني شكم قرار دارند. تخمدان ها، حاوي فوليكول هايي هستند كه تخمك ها (سلول هايي كه با اسپرم مرد تركيب شده، نوزاد ايجاد مي كنند) را در خود نگه مي دارند. هر ماه يك تخمك بالغ شده، از تخمدان رها مي شود؛ شيپور (فيمبريا) تخمك را به داخل لوله حمل تخمك هدايت مي كند و از آنجا تخمك به طرف رحم رانده مي شود. مهبل كه مسيري با جدار عضلاني است، ارتباط رحم را با خارج بدن برقرار مي سازد. ساختارهاي خارجي كه مجموعاً فرج نام دارند، شامل كليتوريس حساس و چين هاي پوستي به نام لب هستند كه ورودي مهبل و پيشابراه را محافظت مي كنند. غدد بارتولن كه مايعي را براي ليز كردن در حين مقاربت جنسي ترشح مي كنند، درست در داخل ورودي مهبل قرار دارند.

 

تغييرات حاصل از بلوغ در دختران

بلوغ دوره اي است كه در طي آن، مشخصات جنسي ايجاد و اعضاي تناسلي بالغ مي شوند. در دختران، بلوغ بين‌۱۰ تا ۱۴ ‌سالگي شروع مي شود و۳ ‌تا ۴ ‌سال طول مي كشد. غده هيپوفيز شروع به ترشح هورمون هايي مي كند كه تخمدان ها را براي توليد هورمون هاي جنسي زنانه يعني استروژن و پروژسترون، تحريك مي كنند. اين هورمون ها باعث ايجاد تغييرات فيزيكي از جمله بزرگي پستان ها و لگن ها و رشد موهاي عانه و زير بغل مي شوند و به دنبال آن، تخمك گذاري و قاعدگي را تحريك مي كنند.

 

چرخه قاعدگي

چرخه قاعدگي
در طول چرخه قاعدگي، بدن زن براي بارداري احتمالي آماده مي شود. اين چرخه به وسيله
۴ هورمون تنظيم مي شود. هورمون تحريك كننده فوليكول و هورمون لوتئيني كه از غده هيپوفيز ترشح مي شوند، باعث بلوغ يك تخمك در يك فوليكول و آزاد شدن آن مي شود. تخمك و فوليكول آن، استروژن و پروژسترون ترشح مي كنند كه باعث ضخيم شدن مخاط رحم مي شوند. اگر يك تخمك بارور شود، خود را وارد سطوح داخلي رحم مي كند و اگر بارور نشود، در طول قاعدگي به همراه خون و سلول هاي حاصل از مخاط داخلي رحم، از بدن خارج مي شود. اين چرخه حدود ۲۸ ‌روز طول مي كشد ولي مدت زمان آن ممكن است از ماهي تا ماه ديگر و از زني به زن ديگر فرق كند. يك چرخه قاعدگي كامل
اين تصوير تغييرات حاصل در آندومتر(مخاط رحم) و تخمـدان را در طي چرخـه قاعدگي نشـان مي دهد. تخمك مي تواند در زمان تخمك گذاري كه از فوليكول آزاد مي شود، به وسيله يك اسپرم بارور گردد.

 

نقس پستان ها

پستان ها در تحريك جنسي نقش دارند و نقش اصلي آنها توليد شير براي نوزادان است. در طول بلوغ، هورمون استروژن باعث رشد و تكامل پستان ها مي شود. در طول بارداري، تغييرات هورموني، پستان ها را باز هم بزرگتر مي كنند و در اواخر بارداري، توليد شير را درغده هايي به نام لوبول تحريك مي كنند. اين غده ها به مجاري وصل مي شوند كه به كانال هايي به نام آمپول ختم مي شوند. آمپول در سطح نوك پستان به بيرون باز مي شود. بقيه بافت پستان عمدتاً چربي است و مقدار كمي بافت همبند نيز دارد كه به نگهداري پستان كمك مي كند.

 

ساختار پستان

پستان ها عمدتاً از لوبول ها و مجاري شير به همراه چربي و بافت همبند تشكيل مي گردند. شير از نوك پستان خارج مي شود. ناحيه تيره اطراف نوك پستان آرئول نام دارد.

 

يائسگي

يائسگي زماني است كه چرخه قاعدگي متوقف مي شود اين امر معمولاً بين۴۵ ‌تا۵۵ ‌سالگي رخ مي دهد. تخمدان ها ديگر به هورمون تحريك كننده فوليكول پاسخ نمي دهند و هورمون هاي جنسي زنانه (استروژن و پروژسترون) كمتري توليد مي كنند. در نتيجه، تخمك گذاري و قاعدگي خاتمه مي يابد. به محض اين كه زنـي به مرحـله يائسگي برسد، ديـگر بارور محسوب نمي شود. درست در سال هاي قبل و بعد از يائسگي، تغييرات هورموني باعث ايجاد علايمي چون نوسان خلق، گر گرفتگي، خشكي مهبل و عرق كردن شبانه مي گردد. يائسگي ممكن است منجر به تغييرات فيزيكي طولاني مدت مثل پوكي استخوان شود.

 

استخوان دچار پوكي

هورمون جنسي استروژن براي تقويت استخوان ها لازم است. غلظت پايين استروژن پس از يائسگي مي تواند منجر به پوكي استخوان شود كه همان گونه كه در اين تصوير ميكروسكوپي نشان داده شده است، يك بيماري است كه در آن استخوان ها تراكم خود را از دست مي دهند و ممكن است نازك و شكننده شوند.

 

دستگاه تناسلي مرد

دستگاه تناسلي مرد، توليد اسپرم )سلول هايي كه مي توانند به تخمك زن متصل شده، نوزاد را به وجود بياورند( را برعهده دارد. همچنين اين دستگاه هورمون هاي جنسي لازم براي توليد اسپرم و تكامل جنسي در دوران بلوغ را مي سازد. اعضاي تناسلي مرد از آلت تناسلي، بيضه و كيسه بيضه كه بيضه ها در آن آويزان هستند، تشكيل مي شوند. هر بيضه حاوي لوله هاي سمينيفر است كه اسپرم مي سازند. اسپرم در اپيديديم )يك لوله پيچ در پيچ كه پشت هر بيضه قرار دارد(، نگهداري مي شود. يك لوله ديگر به نام وازدفران، هر اپيديديم را به يك مجراي انزالي وصل مي كند كه اين مجرا خود به پيشابراه وصل مي شود. سه غده )يك جفت غده ساخت مني و غده پروستات(، مايعاتي را ترشح مي كنند كه وظيفه انتقال و تغذيه اسپرم را برعهده دارند؛ اين ترشحات همراه اسپرم، مايعي به نام مايع مني را تشكيل مي دهند. در طول فعاليت جنسي، بافت نعوظي آلت تناسلي، پر خون شده، آلت تناسلي را دراز و سفت مي كند تا بتواند وارد مهبل زن شود. در هنگام ارگاسم، انقباضات عضلاني مايع مني را از طريق هر وازدفران به طرف پيشابراه و خارج از آلت تناسلي مي رانند.

 

تغييرات حاصل از بلوغ در پسران

بلوغ دوره اي است كه طي آن مشخصات جنسي ظاهر و اعضاي جنسي بالغ مي شوند. در پسران، معمولاً بلوغ بين۱۲ ‌تا ۱۵ سالگي شروع شده،۳ ‌تا۴ ‌سال طول مي كشد. غده هيپوفيز واقع در قاعده مغز شروع به ترشح هورمون هايي مي كند كه بيضه را براي توليد هورمون جنسي مردانه يعني تستوسترون تحريك مي كنند. اين هورمون ها باعث ايجاد تغييراتي مثل بزرگي اعضاي تناسلي و رشد موي بدن و سپس توليد اسپرم و افزايش ميل جنسي مي شوند.

 

توليد اسپرم

با فرا رسيدن زمان بلوغ، ساخت مداوم اسپرم در بيضه ها با سرعت حدود۱۲۵ ‌ميليون اسپرم در روز شروع مي شود. اسپرم ها در اطراف ديـواره هاي لوله هاي سمينيفر تكامـل پيـدا مــي كنند و دم هاي آنها كه آنها را قادر به شنا كــردن مـي كـنند، بـه سمت مركز لوله ها قرار مي گيرند. اسپرم بالغ در يك لوله پيچ در پيچ به نام اپيديديم كه پشت هر بيضه قرار دارد، نگهداري مي شود. سرانجام اسپرم ها يا در طي فعاليت جنسي با انزال بيرون مي روند و يا به داخل بدن بازجذب مي شوند.

دستگاه تنفسي

تنفس فرايندي است كه از طريق آن،‌ بدن اكسيژن كسب مي كند (براي توليد انرژي) و دي اكسيد كربن (محصول دفعي اصلي) را دفع مي كند. هوا از طريق بيني يا دهان وارد شده، از طريق ناي (لوله هوا) به طرف برونش ها (راه هاي هوايي تحتاني) و برونشيول ها (راه هاي هوايي كوچكتر) در ريه ها مي رود. برونشيول ها به كيسه هايي به نام آلوئول ختم مي شوند كه در اطراف آنها رگ هاي خوني قرار دارد. اينجا اكسيژن وارد خون و دي اكسيد كربن وارد ريه ها مي شود تا به خارج دميده شود. تنفس توسط ديافراگم (يك عضله) و عضلات بين دنده اي انجام مي شود. دستگاه تنفسي شامل حلق (گلو)، حنجره و اپي گلوت نيز هست. لوزه ها و آدنوئيدهـاي واقع در حـلق به مبارزه با عفونت ها كمـك مي كنند. حنجره، حاوي طناب هاي صوتي است كه براي توليد صدا به لرزش در مي آيند. اپي گلوت در طول بلع، ناي را مي بندد تا غذا وارد ريه ها نشود

 

تنفس چگونه انجام مي شود؟

تنفس عملي است كه به وسيله آن بدن هوا را وارد و خارج مي كند. جريان هوا به درون و بيرون از بدن، به خاطر حركت هوا از نواحي پرفشار به كم فشار صورت مي گيرد. براي تنفس به درون (دم)، ديافراگم و عضلات بين دنده ها منقبض شده، قفسه سينه را بزرگ مي كنند. در نتيجه، فشار هوا در ريه ها كاهش پيدا مي كند، به طوري كه كمتر از فشار هواي اطراف مي شود و هوا وارد ريه ها مي گردد. براي تنفس به بيرون (بازدم)، عضلات شل شده، حجم ريه را كاهش مي دهند. فشار هوا در ريه ها بيش از هواي اطراف مي شود و باعث خروج هوا از بدن مي شود.

 

تبادل گاز در بدن

بافت هاي بدن، دايماً اكسيژن رااز خون مـي گيرند و دي اكسيد كربن را در خون آزاد مي كنند. اكسيژن محيط وارد ريه ها مي شود و از آلوئول ها (كيسه هاي نازك) وارد رگ هاي خوني به نام مويرگ مي گردد كه در آنجا به ماده اي به نام هموگلوبين كه درگلبول هاي قرمز وجود دارد، متصل مي شود. در همين زمان، دي اكسيد كربن از پلاسما (قسمت مايع خون) وارد آلوئول ها مي شود تا با بازدم خارج گردد. درمويرگ هاي بافت ها، گلبول قرمز اكسيژن را آزاد مي كند در حالي كه دي اكسيد كربن وارد پلاسما مي شود.

دستگاه عصبي

دستگاه عصبي، اطلاعات را جمع آوري، تحليل، ذخيره و منتقل مي كند. اين دستگاه كاركردهاي حياتي بدن را كنترل مي كند و با جهان خارج تعامل دارد. دستگاه هاي عصبي دو قسمت دارد: دستگاه عصبي مركزي كه مغز و طناب نخاعي را تشكيل مي دهد و دستگاه عصبي محيطي كه از اعضايي تشكيل مي شود كه از مغز و طناب نخاعي منشأ گرفته، به تمام نواحي بدن مي روند. پيام ها به صورت تكانه تهاي الكتريكي ظريف، از طريق دستگاه عصبي، از مغز به بقيه بدن و برعكس منتقل مي شوند. مغز تقريباً‌ تمامي فعاليت ها را كنترل مي كند: هم فعاليت هاي آگاهانه مثل حركت هم فعاليت هاي غير آگاهانه مثل حفظ دماي بدن. همچنين در مورد محيط و وضعيت ساير قسمت هاي غير آگاهانه مثل حفظ دماي بدن. همچنين در مورد محيط و وضعيت ساير قسمت هاي بدن اطلاعاتي را دريافت مي كند. براي مثال، اعصابي كه به چشم ها ختم مي شوند، اطلاعات تصويري را ثبت مي كنند و اعصاب زير سطح پوست، حواسي چون درد را منتقل مي كنند. به علاوه مغز قادر به انجام فرايندهاي پيچيده اي چون يادگيري، حافظه، تفكر و هيجان است و مي تواند بدن را وادار كند كه بر اساس فرايندها عمل كند.

 

ساختار و كاركرد مغز

مغز، پيچيده ترين عضو بدن است. بيش از ۱۰۰ ميليارد سلول عصبي و ميلياردها راه عصبي را درخود جاي داده است. بزرگترين قمست مغز، مخ است. مخ به دو نيمه (نيمكره) تقسيم مي شود كه به وسيله طنابي از رشته هاي عصبي به نام جسم پينه اي به هم متصل هستند لايه خارجي (قشر مغز) از بافتي به نام ماده خاكستري تشكيل شده است كه پيام هاي عصبي را توليد و تنظيم مي كند. لايه دروني از ماده سفيد تشكيل شده است كه پيام ها را انتقال مي دهد. مخ، تفكر آگاهانه و حركت را كنترل و اطلاعات حسي را تفسير مي كند؛ قسمت هاي مختلف آن، فعاليت هاي ويژه اي چون تكلم و بينايي را اداره مي كنند. ساختاري در قاعده مغز به نام مخچه، وظيفه تعادل، هماهنگي و شكل دادن به وضعيت بدن را بر عهده دارد. ارتباط مغز با طناب نخاعي از طريق سابقه مغز است كه كاركردهاي حياتي از جمله تنفس را كنترل مي كند. درست بالاي ساقه مغز، هيپوتالاموس قرار دارد كه ارتباط بين دستگاه عصبي و غدد درون ريز را برقرار مي كند و به تنظيم دماي بدن، خواب و رفتارهاي جنسي كمك مي كند. مغز به وسيله جمجمه و پرده هايي به نام مننژ محافظت مي شود. مايع شفاف مغزي ـ نخاعي مثل يك ضربه گير، مغز و طناب نخاعي را در برابر آسيب محافظت مي كند.

 

سازماندهي دستگاه عصبي

دستگاه عصبي مركزي، متشكل از مغز نخاع، پيام هاي عصبي را تجزيه تحليل و هماهنگ مي كند نخاع، ارتباط بين مغز و بقيه بدن را برقرار مي سازد. راه هاي حركتي كه پيام ها را از مغز مي آورند، در طناب نخاعي نزول مي كنند. در حالي كه راه هاي حسي از پوست و ساير اعضاي حسي، از طناب نخاعي بالا رفته، پيام ها را به مغز مي برند. شبكه اي از اعصاب محيطي به كليه قسمت هاي بدن مي رسد. هر عصب از صد رشته عصبي تشكيل مي شود كه شامل سلول هاي عصبي هستند و در دستجاتي قرار گرفته اند. از طناب نخاعي، ۳۱ جفت عصب، منشأ مي گيرند. اين اعصاب در تنه و اندام ها به اعصاب كوچكتر و كوچكتري تقسيم مي شوند.

 

ساختار نخاع

نخاع از ماده خاكستري كه حاوي سلول هاي عصبي و حمايت كننده است و ماده سفيد كه حاوي رشته هاي عصبي است، تشكيل مي شود. نخاع به وسيله پرده هاي محافظي به نام مننژ پوشيده مي شود.

دستگاه قلبي - عروقي

دستگاه قلبي ـ عروقي وظيفه انتقال خون را به سراسر بدن بر عهده دارد و اكسيژن و مواد غذايي را به بافت هاي بدن حمل مي كند و مواد زايد را از آنها مي گيرد. قلب يك عضو توخالي و عضلاني است كه تقريباً در هر دقيقه يك بار و در مواقع ورزش با سرعت بيشتر، همه خون بدن تقريبا (۵ ‌ليتر )را به سراسر بدن پمپ مـي كند. خون در داخل شبكه اي از رگ ها كه به تـمام قسمت هاي بدن مي رسد جريان

 

سرخرگ ها و سياهرگ ها

سرخرگ ها، ديواره اي ضخيم، عضلاني و كشسان دارند تا بتوانند در برابر فشار بالاي خوني كــه از قلب به بيرون پمپ مي شود، مقـاومت كنند. سياهرگ ها، خون را بـه قلب باز مي گردانند. آنهـا ديواره اي نازك تر دارند كه به راحتي كشيده مي شود و به آنها اجازه مي دهد كه گشاد شود و در زمان استراحت بدن، مقدار زيادي خون را در خود نگه دارند. سطح داخلي بسياري از سياهرگ ها، چين هايي دارد كه به عنوان دريچه هاي يك طرف عمل مي كنند و مانع از عبور خون در مسير نادرست مي شوند.

 

ساختار قلب

قلب، يك پمپ دوگانه است كه عمدتاً از عضلاتي به نام ميوكارد تشكيل شده است. در هر طرف، خون از طريق سياهرگ ها وارد يك حفره بالايي (دهليز) و سپس وارد يك حفره پاييني (بطن) مي شود كه خون را به درون سرخرگ ها پمپ مي كند. جريان خون در اين حفره ها به وسيله دريچه هايي يك طرفه هدايت مي شود. سمت راست قلب خون را به درون سرخرگ هاي ريوي و در نتيجه ريه ها و سمت چپ قلب خون را به آئورت و سراسر بدن پمپ مي كند.

 

گردش خون

قلب، خون را به داخل ۲ ‌مدار متصل پمپ مي كند: گردش خون ريوي و گردش خون عمومي. مدار ريوي، خون بدون اكسيژن را به ريه مي برد كه در آنجا از طريق يك شبكه مويرگي، اكسيژن جذب و دي اكسيد كربن (يك گاز دفعي) آزاد مي شود؛ سپس خون اكسيژن دار شده به قلب برمي گردد. جريان عمومي، خون اكسيژن دار را به بافت هاي بدن مي برد كه در آنجا از طريق جدار مويرگ ها، اكسيژن و موادغذايي آزاد مي شود، دي اكسيد كربن و ساير محصولات دفعي از بافت وارد خون مي شوند و خون بدون اكسيژن به قلب باز مي گردد.

دستگاه گوارشي

دستگاه گوارش از لوله گوارش و اعضاي مرتبط با آن تشكيل مي شود. لوله گوارش يك لوله پيچ خورده به طول حدود ۷ ‌متر است كه غذا در حين هضم شدن از آن عبور مي كند. اين لوله شامل دهان، حلق، مري، معده، روده هاي كوچك و بزرگ، راست روده و مقعد است. اعضاي گوارشي مرتبط عبارتند از ۳ ‌جفت غده بزاقي، كبد، لوزالمعده و كيسه صفرا. دستگاه گوارش، غذا را به قطعات كوچكتر تبديل مي كند تا به وسيله سلول هاي بدن قابل استفاده شوند و مواد باقيمانده را به شكل مدفوع، دفع مي‌كند.

 

صفاق

يك غشاي چين خورده به نام صفاق، سطح دروني جدار شكم و تمامي اعضاي گوارشي را مي پوشاند.

 

دهان و مري

فرايند گوارش در دهان آغاز مي شود. عمل دندان ها و زبان در طول جويدن، غذا را براي بلع به قطعات نرم و كوچكتر تبديل مي كند و از طرفي مواد موجود در بزاق، كربوهيدارت هاي موجود در غذا را تجزيه مي كنند. در هنگام بلع، زبان لقمه غذا را از گلو به مري مي راند. در همين زمان، كام نرم حفره بيني را مي بندد و اپي گلوت كه يك زايده كوچك غضروفي در پشت زبان است، حركت كرده، حنجره را مي بندد و به اين ترتيب غذا وارد بيني يا حنجره نمي شود.

 

معده

غذا از مري به داخل معده مي رود. آنجا ممكن است به هم خوردن و تجزيه جزئي آن به وسيله مايعات گوارش كننده تا ۵ ساعت طول بكشد تا تبديل به يك ماده نيمه مايع به نام سوپ معدي شود. مايعات بلعيده شده مثل آب و الكل از معده و روده مستقيماً‌ در عرض چند دقيقه عبور مي كنند.

 

روده كوچك

سوپ معدي وارد دوازدهه (قسمت اول روده كوچك) مي شود و به وسيله مايعات گوارش كننده كبد و لوزالمعده باز هم تجزيه مي شود. مرحله نهايي هضم در بقيه روده كوچك صورت مي پذيرد. در روده كوچك، مايعات گوارش كننده اي كه از جدار روده آزاد مي شوند، مواد غذايي را به واحدهاي شيميايي كوچكي تبديل مي كنند به طوري كه بتوانند از جدار روده وارد شبكه رگ هاي خوني اطراف آن شوند.

 

روده بزرگ

پس از جذب مواد غذايي در روده كوچك، مانده باقيمانده وارد روده بزرگ مي شود. بيشتر آب موجود در اين مواد به داخل بدن بازجذب مي شود و ماده دفعي نيمه جامد باقي مانده، مدفوع ناميده مي شود. مدفوع وارد راست روده مي شود و در آنجا تا زماني كه با يك حركت روده اي خارج شود نگهداري مي شوند.

 

كبد، كيسه صفرا و لوزالمعده

كبد، كيسه صفرا و لوزالمعده، به تجزيه شيميايي غذا كمك مي كنند. كبد از محصولات گوارش براي ساخت پروتئين هايي مثل پادتن ها (كه به مقابله با عفونت ها كمك مي كنند) و عوامل لخته كننده خون استفاده مي كند. كبد همچنين سلول هاي خوني فرسوده را تجزيه مي كند و مواد اضافي را به صورت صفرا دفع مي كند كه دركيسه صفرا ذخيره مي شوند و در گوارش چربي ها نقش دارند. ورود غذا به دوازدهه (اولين قسمت روده كوچك) كيسه صفرا را تحريك مي كند تا از طريق مجراي صفراوي، صفرا را به درون دوازدهه بريزد. لوزالمعده،‌ مايعات گوارش كننده قدرتمندي را ترشح مي كند كه در هنـگام ورود غذا به دوازدهـه، وارد آن مي شوند. اين مايعات، همراه با مايعات گوارش كننده اي كه به وسيله سطح داخلي روده توليد مي شوند، كمك مي كنند تا مواد غذايي به موادي تجزيه شوند كه جذب خون شده، به كبد برده مي شوند.

 

اعضاي گوارشي

كبد، كيسه صفرا و لوزالمعده كه در قسمت فوقاني شكم قرار دارند، مايعات گوارش كننده را به درون دوازدهه ترشح مي كنند. صفرا از كبد و يك صفرا وارد مجراي صفراوي مي شود و ترشحات لوزالمعده نيز مستقيماً‌به دوازدهه مي ريزد.

 

حركات دودي

غذا در طول لوله گوارش به وسيله توالي مداوم انقباضات عضلاني كه حركات دودي نام دارند، به جلو رانده مي شود. ديواره هاي لوله گوارش با عضلات صاف پوشيده شده اند. براي راندن لقمه غذا به جلو، عضلات پشت غذا منقبض و عضلات جلوي آن شل مي شوند. موج دودي براي حركت دادن غذا در طول لوله گوارش، عضلات جداره ها با يك توالي به نام موج دودي منقبض و شل مي شوند.

غدد درون ريز

غده هاي درون ريز، هورمون ها را توليد مي كنند. هورمون ها موادي شيميايي هستند كه در جريان خون وجود دارند و فرآيندهاي قسمت هاي ديگر بدن را كنترل مي كنند. اين فرآيندها عبارتند از متابوليسم (واكنش هايي شيميايي كه به طور مداوم در بدن رخ مي دهند). پاسخ به استرس، رشد و تكامل جنسي. اين مجموعه شامل غده ها و ساير سلول هاي توليد كننده هورمون هستند. غده هايي مثل هيپوفيز، فوق كليه و تيروييد اعضايي هستند كه تنها كاركرد آنها توليد هورمون هاي اختصاصي است. ساير اعضا و بافت ها مثل تخمدان ها، بيضه ها، قلب و كليه ها نيز حاوي سلول هاي توليد كننده هورمون هستند.

 

غده هيپوفيز و هيپوتالاموس

غده هيپوفيز در قاعده مغز قرار دارد. اين غده به عنوان »غده رئيس« شناخته مي شود، چون هورمون هايي را توليد مي كند كه بافت درون ريز واقـع در سـاير غده ها و اعضا را تحريك و كنترل مي كند. همچنين هورمون هايي را ترشح مي كند كه رشد بدن، حجم ادرار و انقباض رحم را در طول زايمان كنترل مي كنند. هيپوتالاموس بخشي از مغز است كه با غده هيپوفيز ارتباط دارد. هيپوتالاموس، هورمون هايي به نام عوامل آزاد كننده را ترشح مي كند كه كاركرد هيپوفيز را كنتـرل مي كنند و به عنوان رابط بين دستگاه هاي عـصبي و غـدد درون ريز عمـل مي كنند.

 

غده پينه آل

غده پينه آل در عمق مغز قرار دارد. كاركرد دقيق آن هنوز مشخيص نيست. البته معلوم شده است كه اين غده هورموني به نام ملاتونين را ترشح مي كند كه گمان مي رود با چرخه روزانه خواب و بيداري مرتبط باشد.

 

غده هاي تيروييد و پاراتيروييد

غده تيروييد كه در گردن واقع است، هورمون هايي را توليد مي كند كه متابوليسم را تنظيم مي كنند. همچنين برخي از سلول هاي تيروييد، هورمون كلسي تونين را ترشح مي كنند كه غلظت خوني كلسيم را كاهش مي دهد. چهار غده پاراتيروييد واقع در پشت تيروييد هورموني را توليد مي كنند كه غلظت خوني كلسيم و فسفات را تنظيم مي كند. كلسيم براي سلامت استخوان ها حياتي است و به همراه فسفات، نقش مهمي را در كاركرد عصب و عضله ايفا مي كند.

 

غده هاي فوق كليه

غده هاي فوق كليه در بالاي كليه قرار دارند. هر غده يك قشر لايه خارجي و يك مدولا (مركز) دارد. قشر، هورمون هاي كورتيكواستروييدي يا كورتوني (كه در كـمك بـه تنظيم غلظت خوني نمك و قند نقـش دارند) و مقادير كم هـورمـون هـاي جنسي مردانه (كه ايجاد برخي از مشخصات جنسي مردانه را تحريك مي كنند) را توليد مي كند. مدولا، اپي نفرين (آدرنالين) و نوراپي نفرين (نورآدرنالين)، را ترشح مي كند كه در پاسخ به استرس (واكنشي كه »پاسخ جنگ و گريز« نام دارد)، ضربان قلب و خونرساني به عضلات را افزايش مي دهند.

 

لوزالمعده

لوزالمعده پشت معده قرار دارد. لوزالمعده مايعات گوارش كننده اي توليد مي كند كه به تجزيه غذا كمك مي كنند. همچنين هورمون هاي انسولين و گلوكاگون را ترشح مي كند كه نقش مهمي را در تنظيم سطح گلوكز خون (قندي كه منبع اصلي انرژي بدن به شمار مي رود) ايفا مي كنند.

 

تخمدان ها

تخمدان ها در دو طرف رحم قرار گـرفته اند. آنها تخمـك ها را آزاد مي كنند و هـورمون هاي جنسي زنانه يعني پروژسترون و استروژن را مي سازند كه چرخه قاعدگي را تنظيم مي كنند. استروژن همچنين باعث ايجاد برخي از مشخصات جنسي زنانه از جمله بزرگ شدن پستان ها مي شود.

 

بيضه ها

بيضه ها در كيسه اي از پوست و عضلات به نام كيسه بيضه (اسكروتوم) قرار دارند. آنها توليد اسپرم و ترشح هورمون جنسي مردانه يعني تستوسترون را برعهده دارند. اين هورمون مسؤول شروع بلوغ و ايجاد مشخصات جنسي ثانويه مردانه از جمله موي صورت است.

رشد کودک

دوران كودكي، زماني است كه رشد و نمو جسمي، ذهني و اجتماعي قابل توجهي روي مي دهد و در طي آن شخص از يك شيرخوار وابسته، به انسان بالغ و خودكفا تبديل مي شود. علاوه بر آن كودك مهارت هايي را مي آموزد كه به او امكان مي دهد به افراد ديگر و با محيط كنش متقابل ايجاد نمايد. سرعت رشد در سال اول زندگي بيش از ساير زمان هاست و دوره ديگري از رشد سريع هم در دوران بلوغ رخ مي دهد كه دوران گذرا از كودكي به بزرگسالي است. كودكان بسياري از مهارت هاي ضروري جسمي، ذهني و اجتماعي را در ۵ ‌سال اول زندگي كسب مي كنند، اما فرآيند آموختن تا پايان عمر ادامه مي يابد.

 

چگونگي رشد و نمو استخوان ها

در هنگام تولد، بيشتر اسكلت از بافت غضروفي تشكيل شده است و استخوان صرفاً در تنه استخوان هاي دراز وجود دارد. در طي كودكي، به تدريج استخوان جايگزين غضروف مي شود كه به اين روند استخوان سازي مي گويند. در استخوان هاي بلند اندام ها، نواحي موسوم به صفحه رشد وجود دارند كه براي دراز شدن استخوان مرتب غضروف توليد مي كنند و سپس اين غضروف به استخوان تبديل مي شود. با شروع دوران بزرگسالي، استخوان سازي خاتمه مي يابد و اسكلت هم به بزرگترين اندازه ممكن خود رسيده است.

 

استخوان هاي بلند دركودكان

رشد و استخوان سازي (تشكيل استخوان) در انتهاي استخوان هاي بلند انجام مي شود.

 

استخوان هاي بلند در بزرگسالان

همه غضروف موجود در استخوان، استخواني شده است. يك لايه غضروفي از انتهاي استخوان محافظت مي كند.

 

رشد و استخوان سازي (تشكيل استخوان) در انتهاي استخوان هاي بلند انجام مي شود.

 

چگونگي تكامل مغز و جمجمه

مجموعه نورون هاي نوزاد (سلول هاي عصبي) كامل است، اما شبكه مسيرهاي بيـن سـلولـي در نـوزاد هنوز تكامـل نيافتـه اند. در ۶ سـال اول زنـدگي مغز رشـد مـي كند و شبكه عصبي (اعصاب) به سرعت پيچيده تر شده و در نتيجه يادگيري انواع رفتارها و مهارت ها براي كودك ممكن مي شود. براي آن كه بزرگ شدن مغز ممكن شود، كرانيوم (بخشي از جمجمه كه مغز را مي پوشاند) هم در فضاهاي نرم موسوم به ملاج و در فواصـل بيـن استخوان هاي جمجه موسوم به درز رشد مي كند. اين نواحي به تدريج تبديل به استخوان مي شوند. در طي بقيه دوران كودكي، مغز، شبكه عصبي و جمجمه با سرعت آهسته تري رشد مي كنند.

 

مغز و جمجمه در هنگام تولد

شبكه عصبي كاملاً تكامل نيافته است. استخوان‌هاي جمجه‌ را درزها و ملاج‌ها از هم جدا نگه مي‌دارند.

 

مغز و جمجه در ۶ ‌سالگي

مغز تقريباً اندازه نهايي خود را يافته است و شبكه عصبي متراكم تر شده است. ملاج ها بسته شده اند و استخوان هاي جمجمه در محل درزها ثابت شده اند.

 

مغز و استخوان بزرگسلان

مغز و جمجه به حداكثر اندازه نهايي خود دست يافته اند. شبكه عصبي كمال يافته است؛ هرچند كه با ادامه دادن يادگيري فرد، آن هم ممكن است به نمو خود ادامه دهد.

 

رشد بدن

رشد دوران كودكي را هورمون ها كنترل مي كنند و علاوه بر آن، عواملي همچون رژيم غذايي و سلامت كلـي فرد هـم بر آن تأثير مي گذارند، بدن كودك مدام در حال رشد است. اما ميزان اين رشد بسته به مرحله زندگي متفاوت است. روي هم رفته رشد در دوران شيرخوارگي و دوران بلوغ سريع تر از همه دوران هاي ديگر است. علاوه بر آن بعضي از اعضاي بدن هم سريع تر از قسمت هاي ديگر رشد مي كنند كه اين امر منجر به تغيير نسبت هاي بدني كودك در حين رشد تغيير مي0شود. در هنگام تولد، اندازه سر، يك چهارم طول كل بدن است و تا ۶ ‌سالگي نيز به سرعت به رشد خود ادامه مــي دهد. خصيصه هـاي صورت نيـز در طـي كودكي تغييـر مـي يابند؛ بدين ترتيب كه صورت بزرگتر از باقي جمجمه مي شود. اندام ها دردوران شيرخوارگي نسبت به ساير اجزاي بدن كوچك تر هستند و با رشد كودك طويل تر مي شوند كه به ويژه اين طويل شدن در دوران بلوغ سريع تر است. نهايتاً بدن در حدود‌ ۱۸ سالگي به اندازه نهايي خود مي رسد. در اين زمان، اندازه سر تقريباً يك هشتم طول كل بدن است در حالي كه اندازه پاها نصف اندازه بدن است.

 

كسب مهارت‌ها در ۵ ‌سال اول زندگي

نوزادان قادرند ببينند، بشنوند، اعمال بازتاب گونه داشته باشند (مثل مكيدن) و براي جلب توجه مادرخود گريه مي كنند. از هنگام تولد تا حدود ۵ سالگي، خردسالان انواعي ازديگر مهارت هاي ضروري را فرا مي گيرند. مهارت هاي جسمي، چيره دستي، زبان و رفتار اجتماعي چهار جنبه مهم تكامل كودك هستند. كسب اين مهارت ها طي مراحل مشخص موسوم به »شاخص هاي نمو« روي مي دهد. اين مراحل به ترتيب خاصي روي مي دهند و زمان آن را به صورتي نه چندان دقيق مي توان پيش بيني كرد. هر چند كه سن دقيق دستيابي به اين مهارت ها در هر كودكي متفاوت است. توانايي يادگيري مهارت هاي خاص مثل كنترل ادرار و مدفوع به بلوغ دستگاه عصبي كودك بستگي دارد. علاوه بر آن قبل از يادگيري مهارت هاي پيچيده مشخص، ابتدا لازم است كه كودكان توانايي هاي ساده تري را كسب كنند؛ براي مثال كودك بايد قبل از آن كه بتواند راه برود، بايد بتواند بايستد. مهارت‌هاي جسمي مهمترين مهارت ها، كنترل يافتن بر وضعيت بدن،‌تعادل و حركت است. شيرخوار ابتدا ياد مي گيرد چگونه سرش را بلند كند و بچرخاند. سپس سرش را بلند كنند و بچرخاند سپس مي نشيند. پس از آن ياد مي گيرد كه چگونه روي زمين بخزد، بايستند، راه برود و بدود. چيره دستي و بينايي كودكان ياد مي گيرند كه چگونه حركات دست و بينايي خود را هماهنگ كنند. تا بتوانند اعمالي همچون برداشتن اشيا و نقاشي كردن را انجام دهند. شنوايي و زبان در ابتدا كودكان فقط به سمت صدا برمي گردند و با بغ بغو كردن به آن پاسخ مي دهند. در يك سالگي كودك اولين كلمه خود را به زبان مي آورد و به تدريج معني كلمات را مي فهمد و پـس از آن يـاد مـي گيرد جمـله سازي كند. رفتار اجتماعي و بازي لبخند زدن اولين مهارت اجتماعي است كه كودك فرا مي گيرد. بعدها ياد مي گيرد كه با ديگر كودكان بازي كند و جدايي از والدين را تحمل كند. كودكان مهارت هاي عملي از قبيل تغذيه و لباس پوشيدن (به تنهايي) را نيز ياد مي گيرند.

 




برچسب‌ها:
[ 4 / 1 / 1394برچسب:, ] [ ] [ دانشگران شهرستان سرباز ]

درباره وبلاگ

دانشگران طرح تحول شهرستان سرباز
امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 163
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 163
بازدید ماه : 170
بازدید کل : 9062
تعداد مطالب : 366
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1